محل تبلیغات شما
شهید سلیمانی در یکی از خاطراتش می‌گوید: در کرخه‌کور وقتی جسم خون‌آلود هم‌سنگرم را دیدم نزد حسن باقری رفتم و از او خواستم که مرا در جبهه نگه‌ دارد.

جسم خونین هم‌سنگرم اجازه نداد به کرمان برگردم شهید سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده بی‌بدیل جبهه مقاومت پیشینه‌ای طولانی در دفاع مقدس دارد. این شهید عزیز، همه تجربیات گران‌سنگش را به کار گرفت تا در جبهه وسیع‌تری علیه کفر حقانیت اسلام را اثبات کند. برای همین ضروری است که نگاهی به حضور شهید سردار سلیمانی در سال‌های دفاع مقدس داشته باشیم.

متن زیر بخش‌هایی از کتاب ذوالفقار» نوشته علی‌اکبر مزدآبادی» است که در آن خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی را گردآوری کرده است که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید:

نمی‌خواهم برگردم کرمان

من [در ابتدای حضور سپاه] عضو مرکز آموزش سپاه بودم و مرکز آموزش [آن وقت] خودش را مسئول نیروهای حاضر در جبهه می‌دانست؛ چون هنوز یگان رزم استان تشکیل نشده بود و به‌نوعی صاحب نیروها بود. آن سال‌ها دو واحد در سپاه محوریت داشتند: یکی واحد عملیات و دیگری واحد آموزش که به همین دلیل، برای سرکشی به نیروها و اطلاع از وضعیت آن‌ها به اهواز رفتم. وقتی ما به خط کرخه‌کور رسیدیم، خاکریز زده بودند و ما آمدیم برای بازدید از خاکریز. بچه‌ها آن‌جا در حدود یک گروهان بودند. من و آقای مهاجرانی با هم آمدیم پشت خاکریز. کمی رفتیم بالا. لب خاکریز ایستاده و خط عراقی‌ها را نگاه می‌کردیم. ایشان کلاه آهنی بر سرش بود. ناگهان دیدیم که افتاد. تیر خورده بود توی پیشانی‌اش. فوراً به بیمارستان اعزامش کردیم.

حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) درخصوص گنجایش فکر + تصویرنوشته

معنای بزرگواری از منظر امام حسن(ع) + تصویرنوشته

طرز تهیه سوپ خوشمزه برای روز‌های سرد

شهید ,خاکریز ,سلیمانی ,سپاه ,واحد ,آموزش ,در جبهه ,است که ,شهید سردار ,دفاع مقدس ,مرکز آموزش

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

K-POP LAND i-love-winx Tizo Borandeh داراگرد parmarstelmort پماد عسل کیمیا سنسور | سنسور فشار هگلر | تجهیزات اندازه گیری فشار كـــانون فرهــــنگی آمــوزش قـلـم چــی دختران مشــــهد وصال عشق کشکول حاجی