محل تبلیغات شما
ابراهیم قربانیان گفت: همرزمم گفت که با هم برای شناسایی به خط دشمن برویم، آنجا از شجاعتم خوشش آمد و پیشنهادی داد تا بتوانیم بلدوزری را از بعثی‌ها غنیمت گرفته و برای خدمت به جبهه خودی ببریم.

 ابراهیم قربانیان» جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی متولد سال ۱۳۴۱ است که در عملیات خیبر با استنشاق گاز‌های شیمیایی به شدت مجروح شد. این جانباز خاطره مجروحیتش را اینطور روایت کرد:

در عملیات خیبر جزو اولین گروه جهاد سازندگی بودم که با بالگرد به جزیره‌ مجنون رفتیم. همان روز یک موتور قرمز یاما‌ها به ما دادند. چند ساعتی که گذشت، یکی از نیرو‌های اطلاعات و عملیات به سراغم آمد و گفت: دلش را داری با من بیایی تا یک لودر جا مانده از دشمن را به تو نشان بدم؟!» خوشحال شدم و با او رفتم. دو کیلومتر با محل ما فاصله داشت. برگشتم و برایش باطری بردم، روشنش کردم و آن را عقب آوردم. لودر کماتسوى ۱۵۵ خوبی بود. یکی دو روز که در جزیره‌ مجنون با لودر عراقی‌ها کار کردیم، خوب بود، ولی بلدوزر نیاز داشتیم.

هنوز اوایل عملیات بود و امکان حمل بلدوزر از طرف ایران نبود، باز هم همان نیروی اطلاعات و عملیات به سراغم آمد و گفت: از تو خوشم آمده پسر شجاعی هستی! بیا برویم تا یک بلدوزر عراقی‌ها را بیاوریم. فقط باید لباس عراقی بپوشی تا لو نرویم!» با هم جلو رفتیم. از خط خودمان گذشتیم. به سراغ یک بلدوزر که مشغول به کار بود، رفتیم. کمی با او به عربی حرف زد تا متقاعد شد که فرمانده نیروی جدید فرستاده است تا او برای استراحت برود. موتور را هم که برای نیرو‌های عراقی بود به او داد. آن راننده خوشحال شد و بلدوزر را به من داد.


حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) درخصوص گنجایش فکر + تصویرنوشته

معنای بزرگواری از منظر امام حسن(ع) + تصویرنوشته

طرز تهیه سوپ خوشمزه برای روز‌های سرد

بلدوزر ,عملیات ,یک ,هم ,لودر ,رفتیم ,آمد و ,به سراغم ,عملیات خیبر ,را به ,در عملیات

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

❤️❤️عاشقانه های یه دختر خانم گل❤️❤️ mintuleslo پای درراه Marjorie's page obtimomsve blazsiralan فروشگاه پوشاک جوانان 123 stanontome queschedorso