مستند "حرمسرای اشرف" دو شب گذشته روی آنتن شبکه ۵ سیما رفت؛ این مستند روایتی متفاوت از پشت پرده سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی است که از زبان یکی از اعضای جداشده آن روایت میشود.
بتول سلطانی یکی از افرادی بوده که تحت تأثیر تبلیغات سازمان مجاهدین خلق به اردوگاه اشرف در عراق رفته است و حالا خاطرات ماهها زندگی کردن در این اردوگاه را فاش میکند؛ خاطراتی که شنیدنشان باورپذیر نیست؛ اولین سکانس فیلم با یک جمله عجیب آغاز میشود؛ جایی که بتول از لحظهای سخن میگوید که تحت تأثیر جوّ حاکم بر جلسات و سخنرانیهای آتشین مسعود رجوی حلقه ازدواج را از دستش بیرون میکشد و پرتاب میکند، به این امید که از زندان تن آزاد شود، غافل از اینکه سرنوشتی شوم در انتظارش است.
او این روزها افسوس اتفاقاتی را میخورد که در اردوگاه اشرف برایش رخ داده است؛ میان خاطراتش از لحظهای تعریف میکند که بهدستور مریم رجوی مجبور میشود کودک خردسالش را از خودش دور کند، وقتی از گریههای فرزندش در لحظه جدایی و فریادهای مامان، نرو!»ی کودکش صحبت میکند اشک در چشمانش حلقه میزند، اما افسوس که حسرت به آغوش کشیدن دوباره فرزند به دلش ماند.
حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) درخصوص گنجایش فکر + تصویرنوشته
اشرف ,رجوی ,مسعود ,اردوگاه ,سازمان ,لحظهای ,مسعود رجوی ,که از ,مجاهدین خلق ,اردوگاه اشرف ,از لحظهای
درباره این سایت