صدای گریه مادری که خبر شهادت فرزندش را شنیده است. بوی باروت را میشنوی؟ بوی خاک و خون! خبر از والفجر»، خیبر» و کربلای ۵» میدهد. همان عملیاتی که برادرِ حاج احمد شهید شد، داغ داود شیر نخلستانهای شلمچه، کمرش را خم کرد و حسرت شهادت بر دلش ماند؛ اما شهادت برایش زود بود، تقدیر این بود که بماند و خدمت کند به مردم.
ردِّ پای حاج احمد هنوز هم نشان از امنیت گوشهگوشه کشور دارد. خلبان آسمان ایران، هربار که بال گشود آرامش را به مردم سرزمینش هدیه داد.
حاج احمد مرد عمل بود؛ هم در جهاد مال و هم در جهاد نفس. مردانه به افرادی که بند پوتین محکم کرده بودند، پرواز برای جهاد در راه خدا را آموخت.
سردار، دلش در جبهه و جنگ باقی مانده بود. وقتی ندای هل من ناصر ینصرنی» از سوریه آمد، مدافعها را آموزش داد تا کبوترانه اطراف حرم عمه سادات پرواز کنند و محافظت کنند از حرم.
نماز شب و زیارت عاشورا پلی شد تا در تاسوعای حسینی به آرزوی دیرینهاش رسید و به قافله عاشقان پیوست؛
اما حاج احمدهایی از برکت وجودش پرورش یافتهاند که راهش را ادامه میدهند.
گوش کن به صدای پای مایلیها و سلیمانیها، به صدای تشییع شهدای تفحص شده و دلهای زیر و رو شده. میبینی بغضهای کودکان مدافع حرم و زینبهایی که صبور پای دین ایستادهاند.
این راه هنوز هم ادامه دارد.
حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) درخصوص گنجایش فکر + تصویرنوشته
صدای ,پای ,هم ,حاج ,حرم ,کن ,به صدای ,صدای پای ,حاج احمد ,مایلیها و ,گوش کن ,بغضهای کودکان مدافع ,میبینی بغضهای کودکان ,صدای تشییع شهدای
درباره این سایت